جدول جو
جدول جو

معنی لاری نی - جستجوی لغت در جدول جو

لاری نی
(رِ)
نیکلا گابریل دو. نام لیوتنان اول پلیس پاریس. مولد لی مژ (1625-1709 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
رانندۀ گاری از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
درخور لاییدن
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان امیری بخش لاریجان شهرستان آمل واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری رینه دارای 35 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
هیکل ارینی، ابن ابی اصیبعه در ذیل ترجمه جالینوس از قول او نقل کند: ففی هذا الزمان جمعت کل ما جمعته من المعلمین و ماکنت استنبطته و فحصت عن اشیاء کثیره و وضعت کتباً کثیره لأروض بها نفسی فی معان کثیره من الطب والفلسفه احترق اکثرها فی هیکل ارینی و معنی ارینی السلامه. (عیون الانباء ج 1 ص 74)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرکّب از: ’لا’ + ’ریب’ + یاء نسبت، یقینی. الهی: بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات لاریبی دست دهد. (سعدی)، تیر سعادت مآثر غیبی از مطلع مرحمت لاریبی طلوع نمود. (حبیب السیر ج 3 ص 276)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
نامی که لافونتن در یکی از افسانه های خود بنام ’تربیت’ به سگی که نژاد وی منقرض شده، داده است
لغت نامه دهخدا
(وِ)
ژیوندا. کمدی نویس و مؤلف فرانسوی. مولدتروا (1540 -1612 میلادی)
لغت نامه دهخدا
برونتو، نام دانشمند و سیاستمدار فلورانسی، معاصر دانت، مولد حدود 1212 و وفات 1294 میلادی
لغت نامه دهخدا
منسوب به لاتین، لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیۀ قدیم لاتیوم یا به لاتینی ها، همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود، در دوران جنگ های صلیبی به سکنۀ اروپای غربی، در مقابل یونانی ها، گفته می شد، ادبیات لاتینی محصول جمهوری و امپراطوری روم است، پس از سقوط رم زبان لاتینی زبان ادبی دنیای قرون وسطائی مغرب زمین باقی ماند تا آنکه زبان های رومیایی ناشی از آن و دیگر زبان های ملل اروپا جایگزین آن شد و بعد از رنسانس لاتینی نویسی به بعضی انتشارات مذهبی و علمی محدود ماند
لغت نامه دهخدا
منسوب به لاطین، لاتینی، رجوع به لاتینی شود
لغت نامه دهخدا
(رِ دَ)
نام کرسی بخش در ایالت هت (آلپ) از ولایت گاپ، دارای راه آهن و 1363 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اِ)
منسوب به شهر اژین. (ایران باستان ص 808 و 813 و 814)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
زن بره خدای باد شمال در اساطیر یونان. (ایران باستان ص 773)
لغت نامه دهخدا
ژزف، شاعر غزلسرای ایتالیائی مولد او بوسی زیو بسال 1729م، / 1141 هجری قمری و وفات در 1799م، / 1213 هجری قمری وی اشعاری روان و دل انگیز دارد
لغت نامه دهخدا
جیووانی ماریا، آهنگ ساز نامدار ایتالیایی است، وی به سال 1545 میلادی متولد شد و در سال 1607 درگذشت، او معروفترین مدرسه موزیک شهر رم را تأسیس کرد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
درخور لائیدن. ازدر لائیدن
لغت نامه دهخدا
ابوالرضا بن رجا منسوب به زاریان مرو و از اتباع تابعین است، وی از عکرمه و عبداﷲ بن یزید و دیگران روایت حدیث کرده است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
فرودآمدنی. نازل شدنی. ریختنی. رجوع به باریدن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یا اومنید. ربه النوعهای یونانی. و رومیان آنان را فوری مینامیدند و ایشان دختران زمین بودند و در تارتار (دوزخ) میزیستند و مأمور بودند گناهان بشر را جزا دهند و صورت آنان را با موهای مارشکل مجسم می کردند که به یک دست مشعلی فروزان و بدست دیگر خنجری دارند. نام آنان تی سی فن ، الکت ، مژر بود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قابل خاریدن. لائق خاریدن. موصوف این کلمه به وصفی درآمده است که میتوان عمل خاریدن برآن واقع کرد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
صفت از شاریدن. جاری شدنی. تراویدنی. ریختنی. رجوع به شاریدن شود
لغت نامه دهخدا
باتیستا (1538- 1612 میلادی)، شاعری است ایتالیایی که در فرار متولد شده، وی مؤلف کتاب تراژدی کمدی ’پاستور فیدو’ است
لغت نامه دهخدا
منسوب به زاریان، رجوع به زاریان شود
لغت نامه دهخدا
(رِ نی ی)
منسوب به لارجان
لغت نامه دهخدا
(دَ)
درخور لاسیدن
لغت نامه دهخدا
کسی که گاری میراند، دارندۀ گاری، آنکه با گاری اشیاء را حمل کند
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در نه هزارگزی شمال خاوری شاه آبادو چهارهزارگزی باختر شوسۀ شاه آباد به کرمانشاه. کوهستانی. سردسیر. دارای 485 تن سکنه. شیعه کردی و فارسی زبان. آب آن از چاه و چشمه. محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و اکثر در زمستان به ناحیۀ گرمسیر سرپل ذهاب میروند. این ده را لرینی دستکی نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
بی معنی پوچ: گفتار لایعنی را که بازاریان نیز از آن حذر نمایند بنیاد نهاده است. توضیح در تداول لا یعنی را بفتح یا و کسر نون هم تلفظ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاطینی
تصویر لاطینی
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاتینی
تصویر لاتینی
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
فرهنگ لغت هوشیار
جامه کوتاهی که درویشان و فقیران پوشند: استاد بوعلی درویشی را دید لاینیی بر دوش گرفته پاره پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا یعنی
تصویر لا یعنی
بی معنی پوچ یاوه بی آرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
کسی که گاری را میراند آنکه بوسیله گاری اشیا را حمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاینی
تصویر لاینی
((یِ))
جامه کوتاهی که درویشان و فقیران پوشند
فرهنگ فارسی معین